سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیعیان اسرائیل و فلسطین

نظر

امپراتور فرضیه ها و داستان ها، از هنگامی قابل طرح است که بدانیم: ایران امپراتوری یکتای جهانی بوده، هست و خواهد بود. تکه کردن این فرضیه، ما را به سناریو ها و داستانهای گمراه کننده می برد. زیرا اساس هر داستان، جانمایه آن است که گفته نمی شود! و خواننده باید آن را کشف کند. و هنرمند کسی است که این جانمایه را، در طویلترین نوشتار و گفتار و سریال ها بیان کند. تنها در اخر کار، خواننده یا بیننده راضی شود که: توانسته پایان را بفهمد. فرضیه های درست مبنای داستان های درست می شود. و هنرمند این فرضیه ها را،از عالم تخیل به واقعیت می رساند. لذا اینکه ایران هم اکنون هم، امپراتوری یکتای جهان است قابل اثبات است. داستان آینده هم که: ایران امپراتوری یکتا خواهد بود، میتواند بخوبی ارزیابی شود، و نمره یک بگیرد. باید دانست: ایران بواسطه موقعیت ژئوپلیتیکی اصالت دارد، یعنی اصیل است. این درمقابل دیگر کشورها، که همگی مهاجر بوده اند مطرح می شود. و این دو باهم تکمیل می شود. یعنی همه کشورها و همه مردم دنیا، از یک پدر و مادر هستند، و لذا از یک جا تقسیم و در سطح جهان پراکنده شده اند. حتی در تئوری های داروین هم، این موضوع اثبات می شود. زیرا همه میمون ها در همه جنگل ها، تبدیل به انسان نشدند! بلکه در یک حادثه و در یک موقعیت مکانی واحد، این موضوع اتفاق افتاده و بعد در سراسر جهان توزیع شده است. در منابع قرانی، همه اینها برعکس است. جنگل مادر انسانها نبوده! بلکه بهشت مبدا تولد اوست.  فرق جنگل با بهشت در این است که: در جنگل شیرها و پلنگ ها حکومت می کنند، و جایی برای انسان نیست. اما در بهشت خداوند وملائک وفرشتگان حکومت می کنند، و جایی برای حیوانات درنده نیست.  لذا تئوری داروین از این جهت باطل است که: انسان هیچگونه برتری جسمی، نسبت به حیوانات نداشته که بتواند خود را حفظ کند. وبقای او تضمین شود. چون قانون جنگل قانون اقویا هست. انسان نه میتواند مثل پرنده ها پرواز کند، و نه مثل پلنگ فرار کند، و نه مثل شیر طعمه خود را با دندان پاره کند. حتی اگر به عقلش رسیده باشد که: از جنگل فرار کند، نه مانند گربه دارای پشم است، که در برابر تغییرات آب و هوا مقاومت کند، و نه غذایی آماده دارد که بخورد. همه اینها را خدا به او یاد داده است. و خداوند است که حفظه(مسئول حفاظت) گمارده. لذاهمه ابنا بشر از ابتدا، یک قبیله یا خانواده بودند، مرکز ان هم ایران بوده است. از کنار دریای قزوین است که :مادها به همدان می روند، پارتها به شیراز، سکاها به سیستان و بلوچستان و هند و اروپایی هم، دورتر! آنهاییکه رفتند، می خواستند حکومتی جداگانه داشته باشند. ولی نتوانسته، پشیمان شده برگشته، دوباره به ایران ملحق شدند. جاهایی هم که هنوز سرکشی می کردند، توسط کورش و داریوش به مام میهن ملحق شدند. لذا گذشته ایران نشان می دهد که امپراتوری یکتا بوده. حتی در زمان های مختلف با وجود ملوک الطوایفی و خرده شاهان! همگی به شاهنشاهی ایران مرتبط بودند. در جنگ اول و دوم جهانی، نیز ایران بی طرف است. آنها با خودشان می جنگیدند. برای همین است که متفقین برای تایید پیروزی خود، به تهران می آیند. و تهران را پل پیروزی می نامند. با همین پشتوانه است که تئوری دروازه تمدن، یا پیش بسوی تمدن بزرگ مطرح می شود. گرچه غرب زدگان آن را نوکری آمریکا می دانستند، ولی هیمنه ایران،هنوز در دلهای غربی ها بود. و جرات استعمار نداشتند. بلکه در همه امور یک چشمشان به ایران بود. از نیکسون و کندی تا کارتر و بایدن و اوباما، همگی خود را با لابی ایران هماهنگ می کردند. البته لابی صهیونیست ها، با کشف بمب اتم، توانست مدتی امریکا را از ایران جدا کند. اما در جنگ اکراین و طوفان الاقصی، شاهد بودیم که صهیونیزم نیز مقهور قدرت ایران شدند. چند تا پهباد ایرانی، چنان در اکراین فلسطین برتری خود را اثبات کرد، که همه بمب های اتمی و غیر اتمی به محاق رفتند. اکنون افتخار ابرقدرت پوشالی آمریکا، در این است که توانسته یک پهباد ایرانی را، که از یمن پرتاب شده سرنگون کند.