ایران از ابتدا، امپراتوری بوده، هست و خواهد بود. اما برخی ها تشکیک می کنند، و می پرسند مثلا زمان قاجار هم بوده؟لذا به بررسی این موضوع می پردازیم. روش تحقیق در این خصوص، هم حالت میدانی دارد و هم کتابخانه ای. اما ساده تر از همه اینها، استفاده از اطلاعات عمومی همه مردم است. یعنی در تاریخ یا جامعه، چیز مخفی وجود ندارد! همه کس همه چیز را می دانند، فقط تحلیل آنها با هم فرق دارد. مثلا فتوای مهم میرزای شیرازی را همه می دانند. ولی تحلیل ان مهم است. به سادگی میتوان فهمید که قدرت سیاسی و اقتصادی: شخصی مثل میرزای شیرازی، از قدرت انگلیس و ناصرالدین شاه بالاتر بوده. چرا که همه می دانند، حکم تحریم تنباکو، فقط یک جمله بود: الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.». و این شد نهضت تحریم تنباکو. همه شرکتها ورشکست شدند. و انگلیس از واقعه رژی ترسید. و قرارداد استعماری را لغو کرد. شاه قاجار هم دید شب قلیان برایش نیاوردند، گفت چرا نمی اورید؟ گفتند که میرزای شیرازی تحریم کرده! پس، هم انگلیس خلع سلاح شدند و هم قاجار. معلوم شد: توپ و تفنگ وقرارداد و رفت و آمد و رشوه و .. همه در مقابل یک دستخط، تسلیم هستند. یا می گویند در زمان پهلوی، مثلا ایران مستعمره بوده! اما باید پهلوی را از ایران جدا تحلیل کرد. مثل واقعه رژی که شاه قاجار، از اسلام جدا تحلیل شد. در زمان پهلوی، ایران بی طرف بود. یعنی در جنگ اول و دوم دخالت نکرد. مثل امروز که در جنگ اکراین دخالتی ندارد. زیرا این تصمیم نه در دربار پهلوی، نه در پنتاگون گرفته نشده. بلکه با اشاره نایب امام زمان عج انجام شده. در ان موقع هم قدرت واقعی نه در دست رضاشاه، بلکه در دست مدرس کهنه پوش، و ایت الله کاشانی بود. حتی مصدق هم نقشی جز خرابکاری نداشت. زیرا ارتش و شهربانی در دست مصدق نبود. ملی شدن نفت محصول: حوادث سی تیر بود که مصدق ان را مستظهر به ملت می گفت. اما متین دفتری تمام حرکات او را، به دربار و انگلیس گزارش می داد. همسرش هم از قاجار بود. و هیچ نقطه قوتی نداشت. به همین جهت به محض اینکه با کاشانی در افتاد، ور افتاد. و شاعر هم در همان زمان سرود: هرکه با آل علی درافتاد، ورافتاد. در همه حوادث تاریخی در طول تاریخ ایران، پادشاهان همه از مراکز مذهبی و با حمایت مذهبیون روی کار امدند، و در جایکه با خواستند خودی نشان دهند، یا دیکتاتور و یا سرنگون شدند. که البته هردو به یک معنی است. یعنی دیکتاتور شدن به معنی خودی نشان دادن است. بلافاصله هم سقوط می کردند. این حوادث چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پی درپی اتفاق افتاده و همه از ان اطلاع دارند. اینکه علامه طباطبایی کورش را ذوالقرنین خوانده، همه می دانند. یا جمشید جم همان حضرت سلیمان! سیاوش همان حضرت ابراهیم، رودابه همان مادر موسی ع هست، کم و بیش همه مطلع هستند. لذا در این بررسی ما نیازی به منابع اختصاصی، یا عجیب و غریب نداریم. بعد از اسلام همینطور است. عمر و ابوبکر و عثمان بعنوان: دامادهای بالقوه پیامبر مشروعیت خود را کسب کردند. و درواقع همانطور که به خواستگاری حضرت فاطمه رفته بودند، به حکومت منصوب شدند! ولی وقتی به قدرت رسیدند، آن را تکذیب کردند. و خواستند خودی نشان دهند، که می بینیم مسئله واضح اتفاق می افتد. بالاخره حضرت فاطمه س، به حضرت علی پاسخ مثبت می دهد، حکومت خلفا هم به علی ع منتقل می شود.بنی عباس هم به بهانه پسرعمویی با پیامبر، بر مراد حکومت رسیدند. چون عباس عموی پیامبر بود. و بنی عباس هم همیشه :خود را بعنوان پسرعمو با ائمه هدا، مطرح می کردند. مثلا هارون الرشید صراحتا به امام موسی کاظم گفت: ما پسر عمو هستیم، بیا اختللافات خود را حل کنیم. و موسی ابن جعفر گفت باید: حکومت را تحویل بدهی! هارون قبول نکرد و موسی ابن جعفر را زندانی کرد تا شهید شد. لذا قدرت پادشاهان ایران قبل از اسلام، از انبیا، و بعد از اسلام هم از اولاد علی است.