بازاریابی غربی، همان بازار یابی برای غرب است. و آموزش دهندگان آنقدر خنگ هستند که: تحولات جهانی را نمی بینند. همه عالم و آدم فهمیده اند که: آمریکا ایران را تحریم کرده! ولی اینها اصلا قبول ندارند. زیرا معنی تحریم یعنی باطل کردن: هر نوع بازاریابی است. معلوم نیست چه اتفاق دیگری باید بیافتد، تا آنها باور کنند که بازاریابی مرده است. براساس اطلاعات موجود در ماهین نیوز، یکی از روشهای اثر پذیر کردن تحریم ها، کلاسهای بازاریابی است. یعنی افرادی از سازمانهای امریکایی و انگلیسی، بودجه دریافت می کنند تا :در سرکلاس ها ثابت کنند، ایران نمی تواند و نباید تحریم ها را دور بزند. بلکه باید با آمریکا مذاکره کند. کار اینها به جایی رسیده که مثلا :یک مقام انگلیسی هم بخود اجازه می دهد: مقامات ایرانی را تحریم کند. معلوم نیست تحریم انگلیس به چه دردی می خورد، ولی برای اینها، مهم است تا آن را بزرگ کنند، یک بخش طنزی از رادیو بی بی سی، در شبکه دو پخش می شود که: حماقت این افراد را بخوبی نشان می دهد. مهمترین نقش آنها این است که: ثابت کنند ایران بدون آمریکا، نمی تواند خود را اداره کند. روش آنها برای تحمیل این تفکر، فقط تمسخر است. کاری که دوقرن است، مزدوران آمریکا و انگلیس انجام می دهند. زمانی می گفتند: فرانسه موشک می سازه، ایران آفتابه سازه. البته آفتابه هم نمی گفتند! لولهنگ می گفتند. بعد فرهنگستان فارسی جای لغت را عوض کرد. لذا سعی دارند این شعار نوستالژیک را، به زبان علمی! و به عنوان بازاریابی یا کسب و کار، بیان کنند. زمینه این تفکر نوستالژیک، در بسیاری از مسئولین ما هم وجو دارد. مثلا آنها فکر می کنند: هنوز جامعه عقب مانده، مردم فقیر، و مشکلات زندگی بسیار است. رحیم صفوی یکی از این افراد است: همه پیشرفتهای دریایی و موشکی را نفی می کند! فقط به این دلیل که: ما هنوز نتوانسته ایم: تورم را حل کنیم. این ها نمی دانند: تورم حل شدنی نیست. زیرا با رشد جمعیت همبستگی مستقیم دارد. مثلا شما نمی توانید زمین های شمران را ثابت نگهدارید. چون زمین محدود، ولی تقاضا هر روز بیشتر می شود. یا نمی دانند که هر فقیری در ایران، از 8جا یارانه و کمک می گیرد. برق و آب برای انها رایگان است. همینکه برق و آب برای انها رایگان است، یعنی دارای خانه و ماشین هستند. و :حداقلی زندگی را دارند. حالا حرص و طمع باعث می شود :زیاده خواهی و تجمل پرستی کنند، موضوع دیگری است. همه فقرا یارانه می گیرند، و سهام عدالت دارند. پس مفهوم نوستالژیک، که بعضی ها نان شب هم ندارند! کاملا دروغ است. اما در کلاسهای کسب و کار، همه چیز غیر علمی و مطابق خواست آمریکا هست. قانون اقتصاد می گوید: همیشه اشتغال کامل است. ولی اینها می گویند:مشکل جامعه بیکاری است. یعنی حتی به ادعاهای اقتصادی خودشان هم، پشت پا می زنند. ده درصد بیکاری، لازمه اشتغال کامل است. زیرا در انصورت، اشتغال مفهوم ندارد: چون اگر همه مشغول باشند، که آزمون استخدامی و غیره، کسی شرکت نخواهد کرد، کلیه گزینش ها و استخدامی ها باید تعطیل شود. حتی کسانی که مشغول هستند، انگیزه نخواهند داشت. چون ترس از بیکاری وجود ندارد. پس باید در همه زمینه ها صادق بود! حتی در زمینه علوم اقتصادی غربی، و الا همان می شود که آمریکا و اروپا، از یکسو ادعای بشر دوستی دارند، واز سوی دیگر فلسطینی ها را دوست ندارند. اینهمه تئوری برای بازاریابی می دهند، ولی با یک تحریم به تمام دانشمندان بازاریابی زکی می گویند. دویست سال بازار یابی، با یک دستخط ترامپ به گور فرستاده می شود. واقعیت و حقیقت بازاریابی این است: که ما برای تولیدات خود مشتری های بیشتری پیدا کنیم. ولی وقتی تحریم وجود دارد، عملا عصا گرفتن از دست کور ها است. یا بستن دست سربازان و فرستادن آنها به میدان مین. دلیل آنهم واضح است: بر اثر تحریم، بازار ایران از دست بازاریابان خارج می شود. آیا شرکتهای امریکایی ضرر می کنند؟ یا ایران؟ شما می بینید که هرچند وقت یکبار شرکتهای معظم آمریکایی و اروپایی ورشکسته می شوند. والبته آنها! نمی بینند. و هنوز در فضای 1960هستند.