باید دانست که اصل سواد رسانه ای با :هدف القا قدرت از طریق دانایی است. لذا تنظیم خبر، تحلیل و گزینش آن، با هدفگذاری براندازی تبیین می شود. یعنی سواد رسانه ای بیشتر، قدرت براندازی بیشتر به انسان می دهد. به همین لحاظ ابتدا با انتقاد شروع می شود. مثلا: آمریکا می گوید: ما از ایران در خواست کرده ایم: تا جنگ را گسترش ندهد. که درواقع یک نوع التماس هست، و دست برتر ایران در طوفان الاقصی را نشان می دهد. اما ایرنا با تیتر : آمریکا: به ایران پیام داده ایم،آن را تبدیل به یک پیام کوبنده، پرقدرت و بازدارنده می کند. تا مخاطب قدرت برتر آمریکا را حس نماید. و این نشان می دهد دفتر نیویورک ایرنا، مزدور است تا همچنان آمریکا را ابر قدرت، و ایران را تروریست و جنگ طلب معرفی کند. این نوع تعبیر های رسانه ای کم نیست، تمام اهل رسانه های نوستالژیک، که تئوری رسانه ای آنها هنوز در دهه 1960 منجمد شده، تحلیلی چنین دارند. در خبرگزاری فارس که خود را منتسب به سپاه می کند، مقاومت غزه را نابودی ان الغا می کند: مثلا در قالب ترحم به مردم غزه می نویسد99درصد غزه نابود شده است.(اسرائیل تمام تونل ها را پر از آب کرد) یعنی اسرائیل یک قدم دیگر بردارد، به اهداف و ماموریت خود که نابودی حماس و مردم غزه هست، می رسد. روزنامه دنیای اقتصاد، هرنوع حرکت رو به جلوی دولت را، با تیتر های مشکوک، عقب ماندگی و افزایش فقر، تفسیر می کند: مثلا کاهش نرخ بهره یا تثبیت نرخ ارز را، تحمیل دستوری! و افزایش آن را تورم و فلاکت و افلاس متورم! معنی می کند. که از موضع دانایی اقتصادی(که خود را عقل کل می داند) هر اقدام دولت رئیسی را، یک قدم به سقوط آن نزدیکترکند. در طول دوران بعد از انقلاب، تمام رسانه های اقتصادی موضع ضد دولتی داشته اند: اگر نرخ ارز یا قیمت ساختمان کاهش پیدا می کرد: رکود بازار و بیکاری مهندسان و :تحصیلکرده ها را مطرح می کردند. و اگر همان ها افزایش پیدا می کرد: تورم را با نرخ بیکاری جمع کرده، فلاکت اقتصادی را تیتر می زدند. در هر صورت دنبال نوستالژیک خودشان، که در دهه 1350 گم شده بود می گردند. تا جایی که سفید شویی پهلوی، گفتمان غالب مردم می شود. حتی تلویزیون من و تو( به عنوان سرفرماندهی این سواد رسانه ای) به تطهیر پرویز ثابتی هم همت می گمارد. لذا دوستان انقلاب، باید به سادگی این کودتای خزنده را خنثی کنند، اولین کار تعریف یک تئوری براندازی جدید، برعلیه نظام کفر و سلطه جهانی است. چون ماهیت سواد رسانه ای براندازی است، آن را در جهت: براندازی سلطه اسرائیل و آمریکا و اروپا جهت دهد. و اگر فرضیه اثباتی را بجای سلبی فوق خواهان هستند، باید تئوری خود را برمبنای این اصل قرار دهند که: ایران ابرقدرت یکتا و یکتاپرست جهان بوده، هست و خواهد بود. لذا تغییر جهت تیتر ها،بسیار ساده خواهد شد. اخبار دروغ و جعلی و هم به راحتی شناخته خواهد شد. مثلا در قضیه اکراین، سواد رسانه ای و یا قدرت پنهان غرب، مظلوم نشان دادن ناتو هست! که مثلا نمی خواهد وارد جنگ اکراین شود، لذا روسیه، متجاوز هست. اما تئوری رسانه ای ایران، می گوید: دو ابر قدرت شرق و غرب، برای زور آزمایی به اکراین حمله کردند: تا قدرت یکدیگر را تست کنند: اما جنگ اکراین قفل شد. زیرا هردو مساوی بودند، و ایران با یک پهباد ارزان، آنهم فقط با رسانه ای شدن، برگ برنده را در دست گرفت. و لذا قدرت رسانه ای دشمن، بجای محکوم کردن روسیه، به کمک پهبادی ایران (که واقعیت هم نداشت) حمله ور شد. هماهنگی رسانه های داخلی هم، باعث شد تا فتنه سال قبل ، با هدف رسانه ای یعنی براندازی جمهوری اسلامی تحقق یابد. اما در جنگ غزه، با شناخت تاکیتک رسانه ای دشمن، همه چیز به نفع ایران تعبیر شد: با اینکه ایران شرکت نداشته، ولی همه پیروزی ها را به ایران نسبت دادند. و رهبر ایران هم اعلام کرد: ما در جنگ غزه نیستیم، ولی اگر لازم باشد همه کار می کنیم. یعنی قدرت ایران بقدری زیاد است که: فقط یک غزه کوچک، میتواند آمریکا و اروپا و اسرائیل را یکجا،به چالش بکشد.