وحدت یا جدایی؟
فاطمه یعنی جدا کننده، نه وحدت آفرین! وااسفا که دشمنان آن را وحدت آفرین معنی کردند، تا دست دوستی به دمشنان فاطمه س بدهند. حتی حضرت علی ع هم وحدت آفرین نبود! و مخالف آن بود، فاطمه هم برای جدا کردن شیعیان شهید شد، ولی آنها، سکوت علی ع را، وحدت معنی کردند تا با دشمنان علی، هم آغوش شوند! و قطامه ها را در بر بکشند. دشمنان ما معنی نام فاطمه را می دانند! او را می شناسند. همه دنیا او را می شناسند، بانوی دو جهان و سیده زنان بهشتی هست. حتی همه می دانند که نامش را از عرش آوردند. و در همان بدو تولد گفتند: فاطمه یعنی جدا کننده! مثال واضحی زدند: فاطمه مانند مرغی که دانه برمی چیند، شیعیان را جدا می کند، و آنها را با خود به بهشت می برد. یعنی وحدت فاطمه در گرو قبول ولایت علی ع است. هیچکس حق ندارد، این دانسته های خود را کتمان کند. و هرکس کتمان کند، دشمن علی و فاطمه، و در راس آن دشمن خدا و پیامبر است. وحدت با دشمنان خدا، را نباید توجیه کرد. نباید دست دوستی با کسنی داد که دشمن اهل بیت، و درواقع دشمن خدا هستند. آنهاییکه به بهانه وحدت، ظلم های رفته به (صدیقه شهیده)شهید راستگو را کتمان می کنند، و با عمر و ابوبکر، غاصب حقوق الهی، دست دوستی می دهند، با همانها محشور خواهند شد. فاطمه هرگز با دشمنان علی و غاصبان حق او، مماشات نکرد و تا مرز شهادت پیش رفت. علی ع هم هرگز او را به وحدت توصیه نکرد. بلکه سخن علی ع این بود: موقع اذان وقتی صدای موذن، بر شهادت رسالت محمد ص، بلند شد فرمود: فاطمه جان، اگر می خواهی نام پیامبر برای همیشه در ماذنه ها گفته شود، باید که من سکوت کنم! نه تو! همه عالم می دانند: و اگر نمی دانند الان باید بدانند که: منادیان وحدت، قاتل و شریک قتل: امیرالمومنین هستند. زیرا اول کسی که ندای وحدت داد، ابن ملجم بود: او صراحتا اعلام کرد: برای وحدت مسلمین، باید علی ع کشته شود. (کلمه حق یراد به الباطل) آنها می گفتند: الحکم لله! مانند کسی که می گفت: حسبنا کتاب الله! همگی دشمنان و قاتلان امیر المومنین، به فکر وحدت امت اسلامی بودند. اما امروز کسی نباید از وحدت حرفی بزند! هرکس حرفی بزند دو اشتباه بزرگ مرتکب شده: که باید از ان توبه کند، و الا همان ابن ملجم هست. یکی اینکه زحمات فاطمه را بر باد می دهد: و بر شهادت او تمسخر روا می دارد. دوم اینکه غیرمسلمانان را تحقیر می کند: وحدت مسلمین، یعنی جدایی از غیر مسلمین. یعنی حذف 7میلیارد بشر! در حالیکه همه این بشر، در وجودشان عشق به فاطمه هست. وعلی را می شناسند. حتی انهاییکه ما اهل تسنن می گوییم، همگی دوستدار اهل بیت هستند. با انگ زدن به انها، سعی می کنیم: قاتلان علی ع را موجه کنیم. دوستی علی، معیار ورود به بهشت است، و حضرت فاطمه ،مامور جدا کردن آنها است. حتی در مسئله غزه هم این موضوع، به اثبات رسید! شکم گندگانی چون محمود عباس، با همپالگی هایش در میان اعراب، و سران کشورهای جهان، با دست دوستی به یهود، علی را لعن می کردند: که چرا درب خیبر را کنده است؟ شیعیان ایرانی را دشمن می دانستند، که چرا شعار خیبرمی دهند(خیبر خیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون) فیلم حضرت محمد ساختند، بدون خیبر. و این ظلم به فاطمه س را دوچندان کرد. حتی در ایران هم گفتند: نامی از فاطمه نبرید! نامی از علی ع نبرید: تا ناراحت نشوند. اما اکنون در مقابل چشم همه دشمنان علی، زنان غزه خود را مانند فاطمه س، فرزندان خود را مانند حسین ع, و کودکانشان را چون علی اصغر شیر خواره می دانند. اینها پیروز هستند. چه کشته شوند و چه زنده بمانند. مردم دنیا بدانند: در مشکلات زندگی، فقط یا زهرا بگویند. روزی خود را از چادر زهرا دریافت کنند.(چادر خود را بتکان، روزی ما را بفرست) اینها افسانه نیست. واقعیتی است که ابن ملجم های زمان ما، برای فراموش کردن آن، لحظه شماری می کنند. با هر حادثه ای می گویند: شیعه نابود شد! و یا می گویند از بین می رود. اما به رغم خواسته آنها، حضرت علی و علویان(سادات که : فرزندان علی ع ازیکسو، و: نوادگان یزدگرد سوم از سوی دیگر هستند)، جهان را در دست دارند.