بانکها و کیسه دولت
هرچه دولت کیسه می دوزد، با نکها آن را پاره می کنند! هرچه به مردم یارانه می دهد، بانکها آن را جمع می کنند، و مردم هر روز فقیر تر می شوند. و کل سیاست های دولت هم، بی اثر می شود. الان بانکها در ایران از امریکا قویتر عمل می کنند! یعنی امریکا زورش به دولت جمهوری اسلامی نمی رسد ولی، بانکها به راحتی دولت عوض می کنند. هر دولتی با افزایش بهره مخالف باشد، باید برود. و هر وزیر صنعتی با بانکها مخالف باشد باید عزل شود. هرعالمی به بانکها بگوید ربا خواری نکن، باید منزوی شود. چرا که بانکها عامل تفکر صهیونیستی هستند. یهودیان ضد موسی، از همان ابتدا، رباخواری را پیشه خود ساختند: با محاسبات من در آوردی، به مردم پول قرض می دادند، و مردم تا آخرعمر چندین برابر آن را پس می دادند، ولی باز بدهکار بودند، گرویی شان فروخته میشد بجای طلب! حتی پیامبر اسلام و حضرت علی، که به هیچ کس بدهکار نبودند، ولی به یهودیها بدهکار بودند. زیرا یهودیها طبق حساب خودشان همیشه طلب کارند. بانکها همینطور: حتی به کارمندان خودشان رحم نمی کنند، انها هم همیشه بدهکار بانک هستند. فاحشه خانه زمان شاه هم این طوری اداره می شد: روسپی های بیچاره شب و روز، هزاران مرد را، با دستمزدهای زیاد تحمل می کردند، ولی سفته ای در دست تیغ کش ها داشتند، که هرگز نمی توانستند آن را نقد کنند. راننده های بین راهی هم، به محض اینکه خودرویی با وام می خرند، با اینکه بلیط های سوپر و وی آی پی می فروشند ولی، هیچگاه از زیر بار قسط خلاصی نمی یابند. به همین روش هم دولت را در چنبره خود دارند. کمی به دولت قرض می دهند(استقراض از سیستم بانکی) و دهها برابر بودجه را می گیرند، ولی هیچگاه بدهی انها، به بانک صفر نمی شود. مثلا گروه شستا، سالیانه 25همت درآمد داشت، ولی 28همت بدهکار بانکها بود. تنها راه صفر شدن بدهی بانکها، سوزاندن بانکها بود، که در دوران انقلاب انجام شد. آمریکاییها هم یاد گرفتند: و برج دوقلو را منفجر کردند. حادثه یازده سپتامبر قیام علیه بانکداری بود. اما با تروریستی اعلام کردن آن، همه چیز را معکوس جلوه دادند. فرض کنید دولت اعلام می کند: فلان مقدار کنار گذاشته برای وام مسکن! چون اغلب مسکن های خالی در دست بانکها هست، فوری قیمت مسکن را به همان میزان بالا می برند. و سیاست دولت برای کمک هزینه خرید مسکن بی اثر می شود. یا مثلا یارانه را افزایش می دهد. بلافاصله فروشگاههای زنجیره ای که: سهامدارن عمده انها بانکها هستند، اجناس را به همان میزان و شاید هم بیشتر گران می کنند. لذا مشکل بی پولی مردم، همچنان بر زمین می ماند. بعد تقصیر را هم به گردن دولت می اندازند و می گویند: دولت از گرانی مالیات بیشتری نصیبش می شود. اخیرا اعلام کرده اند که نرخ بهره، باید دو برابر نرخ تورم باشد. تا افزایش نرخ بهره را هم به دولت نسبت دهند. زیرا می گویند: تورم دست دولت است. در حالیکه تورم در دست بانکها هست: زیرا وقتی تورم کاهش می یابد، بهره را کاهش نمی دهند. چگونه بانکها تورم تزریق می کنند؟ وقتی بهره بالا می رود، مردم ترجیح می دهند: پول خود را به بانکها بسپارند: و سود بدون ریسک دریافت کنند. لذا سرمایه در دست مردم کاهش می یابد. و مردم بی پول می شوند. وقتی مردم بی پول شدند، قدرت خرید کم می شود، و کارخانه ها تعطیل و تولید کم میشود، قیمت ها بالا می رود. و چون در دست مردم سرمایه نیست، تولید هم به انحصار بانکها در می اید. و آنها برای سود آوری بیشتر، بنگاهداری می کنند. و مایحتاج مردم را گرانتر می فروشند. بازی با پول یا سیاست های پولی، در واقع بازی سیاسی است. و این تورم ها باعث سقوط دولت ها می شود. مهمترین دلیل که تورم در دست دولت نیست: همین بس که با تعویض دولتها، تورم از بین نمی رود. چون بانکها ثبات دارند، پس رابطه مستقیم با تورم دارند. پولدار شدن بانکها، یعنی بی پولی ملت. ولو با تعیین جایزه و: تشویق به افتتاح پس انداز.