دهه فجر راز بزرگی را برملا کرد: و آن گفتمان فراجهانی شیعه بود. اما مسئولین از درک آن عاجز، زبانشان کوتاه! و یا تحت تاثیر القائات دشمنان، آن را تکذیب می کنند! راز دهه فجر: گشودن آسمان ها به روی انسان زمین گیر شده بود. انسانی که با ابزار مصنوعی، می خواست از این زمین بگریزد! اما نمی توانست. کره ماه برایش مثل: پنیر بود که فقط باید خورده می شد، و قابل سکونت نبود. کره خورشید، سوزان و پر آتش بود که حتی: با چشم غیر مسلح نیز نمی توانست: به آن نگاه کند! حسرت پرواز او برای گرفتن ستاره درمشت! فقط به ارتفاع 15هزار پایی :محدود شده بود. دست و بالش بسته بود. پرهای او قیچی شده بود. و دانش راه انحرافی برگزیده. او صاحب خانه را نادیده گرفته، و می خواست با دزدی، از پنجره حارج شود. در های علم را پشت گوش انداخته بود: و به دنبال درب مادی علم می گشت. همه چیز بود: ولی هیچ چیز نبود. عاقبت این آرزو ها منفجر شد: فجر انقلاب اسلامی را ایجاد کرد. فجر انقلاب اسلامی نتیجه آرزوهای فروخفته بشریت، در میان زندان هایی از آهن بود. آدم هاییکه در هواپیمای آهنی می نشستند، و یا در تانکهای چیفتن، خود را زندانی می کردند تا: راهی برای آزادی و آبادی پیدا کنند. از انفجار جمعیت ترسیده بودند! و دست به کشتار های وسیع می زدند. گویا می اندیشیدند: دنیا بزودی تمام می شود. و آنها گرسنه خواهند ماند. واپسین امید های بشری، برای رفتن به کره مریخ! یخ زده بود. زیرا کره مریخ نه جایی برای زندگی کردن، بلکه جایی برای یخ زدن! و زیبایی هالب گونه بر: دور سیاره شدن. باید خود را برای منجمد شدن آماده می کرد. تا شاید چند سال دیگر، ذوب شود و زندگی بیشتری را تجربه کند. کهکشان راه شیری، برایش ترسناک بود. زیرا که مادر هرکول، در هنگام شیردادن فرزندش، پا به فرار گذاشته بود. سیاهچاله ها دهن گشوده بودند. تا زمین را ببلعند. و شهاب ها بر سر انسان ها، باریدن گرفه بود! قیامتی بود و رستاخیزی! و بشری که هرچه دست و پا می زد، چیزی دستگیرش نمی شد. ایام الله دهه فجر آئینه ای شد و: خورشید اسلام در ان تابید، و بر مردم منعکس شد. و دیدند همه:! که خورشید نه سوزان، که گرمابخش و نیرو بخش و حیات بخش است. اگر جهنم هست، برای خودش است! اما برای ما نور تولید می کند. اگر مریخ! یخ زده بود، یخ هایش آب شد و بوی زندگی از ان به مشام رسید: کره ماه، که به وسیله پیامبر اسلام، دونیمه شده بود در شیارهای خود، زندگی را جوانه زد. و :هوا و فضا! بجای زباله دانی ماهوارک ها! اکنون پیام های محیط زیست را مخابره می کنند. چون: ایران پا به فضا گذاشته بود. دیگر هیچ چیز هولناک نبود: حتی مرگ، شیرین ترین رویای انسانها شده بود. شهادت در راه خدا، معنی خود را تفسیر کرده بود: زندگی در جهانی بزرگتر و آباد تر: و پرواز بدون هیچ ترسی، به تمامی اقطار جهان . شهدا چنان قهقهه مستانه میزنند و(عند ربهم یرزقون) هستند که همه را به خود می خوانند. آنها نه تنها به کره مریخ که: در جوار رحمت الهی رفت و آمد می کنند. (طی الارض) برایشان تمرین بالندگی است. امروز هوش مصنوعی هم: دچار سرگیجه شده است: می خواهد برعلیه انسان بشورد! اما نمی تواند. جنگ ستارگان به دوستی ستارگان تبدیل شده. و همه در راه توسعه و رشد همگام شده اند. دیگر کسی از بی اطلاعی رنج نمی برد. هیچ سوالی در ذهن هیچ کسی نیست. همه کس همه چیز می دانند. دیگر استعماری وجود ندارد: که اسنان ها را تحقیر کند. و خود را هوش برتر بداند. امروز هوش ایرانی، همه را مبهوت کرده، تا دیگر به هوش مصنوعی نیازی نباشد. دشمن که نقاب هوش مصنوعی زده بود: تا دنیا را به دست نابود گرها! بسپارد، در یک طوفان الاقصی، برای همیشه زمین گیر شد. آنچنان که ترجیح می دهند: در اسارت فلسطینی ها باشند. و برای اعدام! از اسارت آزاد نشوند. نفس گرم گردان های قسام، در روح سرد هوش مصنوعی دمیده. حالا، همه جهان بعثت پیامبر را جشن می گیرند. کسی نیست که قران را آتش بزند. و یا برنابودی اسلام شادی کند.