فرق است بین امپراتوری: با اجازه و بی اجازه. امپراتوری های غیر ایرانی، همه امپراتوری های خود خوانده بودند: و بدون اجازه خداوند بوجود آمده بودند. مخصوصا امپراتوری روم که قیصر گفته بود: خداوند را در زمین جایی نیست. و باید در همان آسمانها بماند. و زمین را به قدرت ما بسپارد. در واقع برای رسیدن به امپراتوری، برعلیه خدا شورش کرده، و یا حد اکثر او را در کوه المپ، زندانی می کردند. فیلسوفان یونان هم به همین شکل، خدا را بیرون می کردند، بعد با هم فلسفه می بافتند تا ببینند که :خدا را میتوانند قبول کنند یا خیر. نتیجه هم معلوم بود: خدا در پشت در عقل باقی می ماند، و اجازه ورود نداشت. زیرا خداوند را نمی شد لمس کرد و یا دید. این است که کلیه امپراتوری های این گونه، فقط چند روزی بوده اند. حتی نامگذاری امپراتوری بر انان اشتباه بوده، زیرا فقط یک شهر را در اختیار داشته اند. و بقیه را بربر یا وحشی می دانستند. اصطلاح تمدن هم به همین معنی است: زیرا از مدنیت یعنی شهر (سیتی) درست شده است. لذا اطلاق تمدن به ایران یا اسلام، تحقیر جهانشمولی آن است. و به همین خاطر دشمنان ایران، آن را ایرانشهر می خوانند. تئوری ایرانشهری، باید جای خود را به جهان شهری یا حتی فرا جهان شهری بدهد. عظمت ایران را نباید فقط: در شیراز و تخت جمشید خلاصه کرد. و یا حتی به همدان، بابل و ایلام. زیرا تنها یکی از این شهرها، برابر آتن و روم است. ایران بزرگ، امپراتوری با اجازه بوده: امپراتوری یکتا و یکتا پرست. فراگیر و جهانشمول. با انقلاب اسلامی، از جهانشمولی هم بالاتر رفته: و فرا زمینی گشته است. امروز حضور ایران در فضا، این نوید را می دهد که: امپراتوری فضایی بی اجازه هم، منقرض شود و به تاریخ بپیوندد. زیرا ماهواره های ایران، همگی تازه و نوهستند. و مامور پاکسازی فضا از زباله های فضایی. قمر های مصنوعی! یا ماهواره های مخابراتی که :روزی برای خود امپراتور بودند، امروز تاریخ مصرفشان تمام شده( اکسپایر شده ). و به زباله های فضایی تبدیل گردیده اند. و باعث بیماریهای فراوانی از قبیل: ازدیاد سرطان در روی زمین گشته اند. و سلامت کره زمین را تهدید می کنند. حتی ماهواره های تبلیغاتی هم، به سرنوشت پایانی خود رسیده اند. که نمونه آن تعطیلی شبکه من و تو هست. زیرا به دلیل فرسودگی، هزینه های زیادی را به اسپانسرها تحمیل می کنند. علاوه بر اینکه هیچ پیامی ندارند. تا مدتی از سکس برای بقای خود استفاده می کردند، که حضور عنتری مانند مصیبت! نشان داد که به ته قضیه رسیده اند. اما بر سر ویرانه آنها، امپراتوری با عظمت و با اجازه از خداوند تشکیل شد. علف های هرز تبدیل به شیر گوسفند! و برای بزرگ شدن این امپراتوری، مصرف شدند. گرچه این امپراتوری از اول بزرگ بود. زیرا همیشه با خدا بود. و از خدا اجازه می گرفت. واز درب اصلی وارد حیطه قدرت می شد. نه مانند دیگر امپراتوری ها، که دزدانه و با عنف از پنجره ها، وارد می شدند تا صاحبخانه را بیرون کنند.ابتدای صبح تاریخ! جمشید جم بود که با یک سکو(پلتفرم) بنام جام جم، برجهان حکومت می کرد. یعنی قدرت مطلق بود. و هیچ گردنکشی، نای نفس کشیدن نداشت.شاید اولین گردنکشان همان رومی ها بودند! که تخت جمشید را هم به اتش کشیدند. اما رفتند!و به تاریخ پیوستند. ولی ایران ماند. و تا به امروز قد کشید. رومیهای جدید هم نتوانستند باقی بمانند. امروز آمریکا از دست یمنی ها! و عراقی ها، در امان نیست. و هرچه اعلام می کند: ما نبال درگیری با ایران نیستیم، فایده ندارد. انگشت کوچکه ایران! دائما آنها را قلقلک می دهد. و همین بس است که بگوییم: ایران امروز کشف شده همان ایران دیروز است. دوباره باید بخوانیم: بخوان، دوباره بخوان! بخوان بنام گل سرخ ، در صحاری شب، که باغها همه بیدار و بارور گردند! بهار آمده، از سیم خاردار گذشته. حریق شعله گوگردی بنفشه چه زیباست!(شفیعی کدکنی) بخوان بنام امپراتوری با اجازه، که از مرزهای زمینی فراتر رفته! و درآاسمانها 22بهمن را جشن می گیرند.