براساس اطلاعات موجود در ماهین نیوز، اسرائیل در نظر دارد که به بهانه: ساخت اتوبان وسط غزه، تمام خانه های آنجا را تخریب کند. و از این طریق به تونل های: زیر زمینی هم دست پیدا کند. و نقاط حساس را را مشخص کند! نیرو در انجا پیاده نماید، تا در موقع لزوم فلسطینی ها را راحت تر: قتل عام کند. لذا فلسطینی ها چند راه حل در این جا دارند: باید سناریوهای خود را بررسی و انتخاب نمایند. اولین سناریو این است که هرچه سریعتر، در خواست اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، یا شورای امنیت بکند. تا در انجا نسبت به تعلیق: عضویت اسرائیل، مصوبه ای ولو به صورت نمادین، تایید و ابلاغ شود. به این وسیله دیگر اسرائیلی وجود نخواهد داشت!و افراد ارتش اسرائیل، بعنوان گروههای مسلح یاغی محسوب خواهند شد. دوم اینکه مانع حضور لودر ها و بلدوزر ها شوند. یعنی یک عامل پدافندی سه لایه ایجاد نمایند. اول که با رسانه ها و افکار عمومی اسرائیل را، از این کار منع کنند، دوم اینکه از لحاظ حقوقی: هر نوع تجاوز انها را به داخل غزه محکوم نمایند. سوم هم با نصب ایستگاههای مقاومت و: پایگاههای مسلح و توانمند، برای نابودی کامل همه: افراد دست اندر کار تخریب، اقدام نمایند. سناریوی بعدی این است که:مرزهای غزه را بزرگتر و: وسیع تر کرده و در همه جای ان، باجک های دیدبانی بکارند. زیرا اکنون مساحت غزه دوبرابر شده است! چون از هر نقطه ای که به اسرائیل حمله می شود، 7کیلومتر عقب نشینی می کنند. قدرت و نیروی لازم را هم، برای بازگشت به این مناطق ندارند. ولی بهتر است که در منتهی الیه این مرزهای جدید، مرزبان بگذارند. کم کم این مرزبانها را جلوتر ببرند، تا به بیت المقدس و تل آویو برسد. و اسرائیل بطور فیزیکی، از بین برود. نصب باجک و یا دیدبانی به این خاطر است که :محک بزنند توانایی اسرائیل را. زیرا اسرائیل در مقابل این باجک ها(برج مراقبت کوچک)سه عکس العمل ممکن خواهد داشت: ابتدا آنها را نادیده بگیرد. دوم اینکه از انها بترسد، و باز هم بیشتر عقب نشینی کند، سوم آنکه جرات کند و آنها را تخریب، یا بمباران نماید. در دوحالت اولیه هدف: نابودی اسرائیل زودتر محقق می شود. زیرا میتوان با کاشت باجک، در مرزهای جدید تر، تا تل آویو آنها را دنبال کرد. اما در حالت سوم بستگی به استفاده: از ابزار جنگی، میتوان دفاع مناسب ان را طراحی، و آرایش جنگی را تغییر داد. اگر اسرائیل با خمپاره و سلاح های سبک، چنین کاری بکند، بهترین راه جنگ چریکی هست(نامتقارن). زیرا نیرو های انها پیاده بوده، و در تیررس قرار می گیرند. اگر چنانچه باجک ها با توپخانه یا موشک، تخریب شوند. لازم است از جنگ کلاسیک(متقارن) استفاده شده و: دو برابر جنگ افزار انها، آرپی زن یا موشک انداز سبک، تهیه شود. و اگر با هواپیما حمله کردند، باید گنبد آهنین ساخت: گنبد آهنین هم سه مرحله ای میتواند باشد(سه سناریو) سناریوی اول این است که: قبل از برخاستن هواپیما یا جت جنگی، آنها را در روی زمین، با موشک باران به موقع، و پیش دستانه نابود کرد. دوم اینکه ضد موشک ها را فعال کرد، تا در اسمان هدف قرار دهند. سوم اینکه باجک ها متحرک باشند: یا جای انها سریع تغییر یابد: یا آنها را طوری طراحی کنند که: با احساس خطر مانند یک اسانسور، فوری به عمق زمین فرو برود. البته به نظر می رسد: استراتژیست های غزه(نفوذی های محمد عباس)، روش سوم را همیشه تایید می کنند. اما باید به روش اول و دوم هم فکر کرد. با توجه به اینگه اسرائیل در 1967با: سناریوی اول، یعنی قبل از برخاستن جنگنده ها، توانست صد میلیون عرب را شکست دهد. لذا طبق استراتژی امام علی ع! باید سنگ را به همانجایی پرتاب کرد که: آمده. راز طوفان الاقصی نهایی، در همین سناریو نهفته است. چون با حرکات ایذایی، نمی توان دل بست. به این معنی که استراتژیست ها ی متعهد غزه، مثل بنی صدر فکر نکنند! که می گفت: بگذارید دشمن بیاید داخل، بعد حساب انها را برسیم. بلکه مانند چمران فکر کنند که: با سبک ترین سلاحها، عمق استراتیک دشمن را نابود می کرد.