چرا آینده روشن است؟ و چرا عده ای ان را تاریک می بینند. و چرا امید افرینی، فقط با لفظ نیست. فرایند بسوی اینده، از فرایند گذشته و حال جدا نیست. یعنی نمی توان به صورت جزیره ای، به حوادث نگاه کرد. در اسلام و شیعه، اینده امتداد گذشته است: و سلسله علت و معلولی پیوسته، آن را هدایت می کند. یعنی هیچ حادثه ای تصادفی نیست: و هیچ انسانی بدون دلیل کاری نمی کند. احمقانه ترین کار های انسان، چه بصورت فردی یا جمعی، معلول ساعتها کنش و واکنش: جامعه آنها و تعامل با جامعه بیرونی، نقشه ، طرح ها و اندیشه های پدید اورندگان آن بوده است. شما در فیلم ها می بینید که: حتی برای یک دزدی! ساعتها گروهها و افراد مختلف، نقشه می کشند و برای ان: دلایل متقن می اورند . و با همدیگر مشاجره می کنند، تا یک مورد تصویب و اجرایی می شود. چه رسد به: کار های عمرانی و مالیاتی و غیره. اگر بخواهیم گذشته را چراغ راه اینده معرفی کنیم: میتوانیم یک خط مستقیم از ابتدا، تا انتها داشته باشیم. در ابتدای خط حضرت آدم است. در وسط آن حضرت خاتم، و در انتهای آن حضرت قائم. فواصل این را هم نوادگان، اولاد و اجداد و.. پر می کنند. یعنی حضرت آدم ع ده کتاب، که از سوی خدا دریافت کرده بود به: حضرت شیث می دهد و او را جانشین خود، برای ادامه خط نبوت معرفی می نماید. و هنگامیکه اولاد و احفاد او: به صد نفر می رسد: جشن سده را برپا می کند، تا همه در طول تاریخ بدانند برای صد نفر شدن: یک نفر! چه زحمت ها کشیده شد. سپس حضرت ادریس هست، که با تدریس ده کتاب به مردم، تشکیل کلاس و آموزش حیاطی: از سوی خداوند راه را ادامه می دهد: همینطور نوبت به حضرت سلیمان و وداوود نبی می رسد . مطابق گزاره های قرانی، حضرت داوود آهنگری، ساخت لباس آهنی و زره را به مردم آموزش می دهد. قبلا هم اولین خانه سازی و معماری، توسط حضرت آدم و کشاورزی توسط قابیل، و دامداری توسط هابیل تاسیس شده بود. تا اینکه نوبت به آخرین پیامبر می رسد: او با لوح و قلم و نوشته و بیان، به میدان می آید. و از قومی وحشی و بدوی، یک قوم تمدن ساز و فراگیر می سازد: تا جاییکه همه اقطار جهان را، با نور اسلام روشن می کند. گرچه خورشید ترسان! از ترس نور، خود را در حفره ها مانند خفاش ها، فرو می برند و عصر: تاریک قرون وسطی را رقم می زنند. ولی نور اسلام توسط نوشته های: ابن سینا و رازی : در انجا تابیده شده و رنسانس ایجاد می کند! انکیزاسیون را به تاریخ می سپارد. و عصر نوین آگاهی آغاز می شود. اما شب پرستان و خورشید ترسان، نیز بیکار نمی نشینند. و از همان نور رنسانس، تاریکی و جهل و جنگ و کشتار را بیرون می کشند. و به یکباره جهان را، به آتش جنگ جهانی اول و دوم گرفتار می کنند. که امام خمینی ظهور می کند: و مانع جنگ جهانی سوم شده، با از کار انداختن بمب های اتمی، می فرماید: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. زیرا خود آمریکا هم نمی داند: که بمب هایش یک اسباب بازی بیش نیست. اما لیبرالها با نفوذ در دولت امام خمینی، باز هم وحشت آفرینی می کنند. و سایه جنگ و بمب اتمی را مستدام می کنند. تا جاییکه اوباما هم دچار توهم شده: با اینکه می داند بمب های اتمی، هک شده و از کار افتاده اند: ولی می گوید: همه گزینه ها روی میز است. اما مردم با انتخابات خود، زیر میز او می زنند! و کسی را بر سر کار می اورند که:مخالف داعش و جنگ باشد. متاسفانه این شخص تحت تاثیر لابی صهیونیستی، برجام را پاره می کند: تا دوباره سایه جنگ بر سر مردم باشد. که او نیز سرنگون می شود. اکنون امپراتوری ایران، از افق ها سرزده و: همه دنیا به رهبری واحد رسیده، و بت های زمانه شکست خورده اند. زور آنها فقط به یک جزیره! یا زندان کوچکی به نام غزه می رسد. اما یمن و حزب الله، پای در راه گذاشته و از غزه حمایت کرده، و کشتی های امریکایی و انگلیسی و اسرائیلی را، یکی پس از دیگری مصادره می کنند. آنها می دانند که حکومت ایران ماخوذ به حیاست! و نمی تواند پولهای خود را مطالبه کند.