کاری که میدان، باید انجام می داد، بخوبی انجام شد و اکنون نوبت دیپلماسی است: تا از ان بهره برداری کند. دیپلماسی هم، سه راهبرد پیش رو دارد: اول اینکه آن را نفی کند! و با حالتی منفعلانه و معذرت خواهانه آن را پیگیری کند. که این خواست اغلب دولت های استکباری، و نوچه های آنها می باشد. توجیه این راهبرد در ان است که :ما می خواهیم با زبان دنیا حرف بزنیم، و باید نظرات آنها را بشنویم! و همانطور که در سازمان ملل و شورای امنیت، ملاحظه شد، اغلب، ایران را محکوم کردند. و این قدرت نمایی شگرف را، معکوس جلوه دادند و آن را افزایش تنش، و مخالف صلح جهانی معرفی کردند. در راس این نوع دیپلماسی هم خط ظریف، وزیر امور خارجه قبلی می باشد. که اغلب دیپلمات ها با آن بهتر هماهنگی می کنند: یکی از این اساتید! گفته که: آمریکا اگر دخالت نکرد برای اینکه اولویت اول او ایران نیست! فعلا اولوئیت آمریکا موضوع چین و تایوان، روسیه و اکراین، و اسرائیل و غزه هست. آنها حتی بدهی میلیاردی تابلویی آمریکا را هم، نشان قدرت او می دانند که: آنقدر ثروت دارد که توانسته اینهمه بدهی ایجاد کند. موضوع بی خانمان ها، فقرا و زندانیان فوق تصور را، اصلا قبول ندارند. و می گویند تبلیغات جمهوری اسلامی است. این نوع دیپلماسی روبه عقب نام گذاری می شود. یعنی همه افراد بالای 40سال، پیرو این سیاست هستند. زیرا دوران جوانی را در دامان آمریکا، بزرگ شدند و افول آن در ذهن شان باور کردنی نیست.(یاد باد آن روزگاران ، یاد باد). دیپلماسی نوع دوم ویژه خواری، یا نان را به نرخ روز خوردن است:کشور های مختلف مواضع محتلف دارند، باید از اهمیت حمله وعده صادق، کاهید تا با نظر آنها هماهنگ شود. تا مباداد روابط خود را تغییر دهند. و این را سیاست چند جانبه گرایی نیز می گویند. سیاست چند جانبه گرایی نیز حالت انفعالی دارد. با حالتی پشیمانانه!سعی دارند این امر را خطای قابل بخشش! در مقابل خطای نابخشودنی قبلی جلوه دهند. و بجز آمریکا، چین و روسیه و را هم ابر قدرت بدانند. و نظر انها را با ذوق و شوق دنبال کنند. البته آنها برای ایران هم موقعیتی در نظر می گیرند! ولی در حد یک بازیگر منطقه ای: بعد از چین و روسیه، هند و ژاپن و کره جنوبی و.. حتی ترکیه و افغانستان و سوریه: مبنای آنها هم کاهش ارزش پول ملی است: میگویند عراق و سوریه با اینکه در جنگ و بحران هستند، ولی ارزش پولی آنها هر روز بالاتر می رود. و این دو استراتژی یا راهبرد دیپلماتیک مصداق بارز(ماقدروالله حق قدره..) نشناختن قدرت خداست. که خدا را از بازی کنار گذاشتن است. در حالیکه در دپیلماسی رو به جلو، ما باید دیوار بزرگی بین خود و جهان بکشیم! دیوار تقوا، هرکه با تقواتر است، در این چارچوب بماند و هرکس نیست، باید نادیده گرفته شود. زیرا قران می فرماید:کسانیکه تقوا پیشه کنند، همه در های برکات و رحمت ها را بر روی انها باز می کنیم. 9درصد معادن دنیا در ایران شیعی هست. نفت و گاز و همه مولفه های قدرت و رهبری داهیانه، وجود دارد. اما آنها مانند کودکی که به یک شکلات دلخوش می کند، امارات که آب شیرین کن زده، برایشان مهمتر است. آنها عربستانی را که خانه خدا را با زدن برج ها، تحقیر کرده یک کشور پیشرو می دانند. در حالیکه خداوند به هر انسانی، قدرت امپراتور شدن و خلیفت اللهی داده است. ولی آنها در حیرت چند برج، در مقابل ملک سلیمان، و چند قایق در مقابل کشتی نوح مانده اند! قدرت خدا بالاتر از همه است. و ما نباید قدرت خدا را با قدرت های بشری جایگزین کنیم. خداوند میتواند همه این ابرقئرتهای پوشالی را، به خاک مذلت بنشاند: چنانچه شما در جنگ اکراین می بینید که :دو ابر قدرت تا دندان مسلح، از یک پهباد ایرانی می ترسند. پولهایی که از منطقه خارج کرده، یا منابعی را که غارت کرده اند، با احترام تمام، به این ملت ها تقدیم می کنند. به گفته ترامپ 7میلیارد دلار در عراق هزینه کردند. و این معادل بودجه سالهای عراق است. در افغانستان چقدر هزینه کردند؟ خداوند پس گردنشان زده و در همه جای دنیا، هزینه می کنند و برای خود بدهی می خرند. و این قدرت خداست که دیپلماسی روبه جلو را تبیین می کند.