صادق هدایت در زدودن سنت، و جایگزینی مدرنیته، ماهرانه و مزدورانه عمل کرد. و مانند تقی زاده ها و فتحعلی و ها، اخوندیسم را زیر سوال برد! و هر آنچه پروتستانها بر علیه کاتولیک ها کردند, انجام داد، و چهره کریهی از اسلام و تعدد زوجات، و احکام دیگر ان به ایرانیان عرضه کرد، بطوریکه ایرانیان از تاریخ و فرهنگ خود، منزجر شده و به تاریخ و فرهنگ اروپا، و رنسانس علاقمند شدند، حتی اسلام را از دید شرق شناسان پذیرفتند، و هنوز هم در دانشگاههای ما، فقط بخشی از اسلام که، نام شرق شناس را داشته باشد تدریس میشود! احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا می گوید که ، ایرانیان حتی تخت جمشید را، چون پرفسور فرانسوی گفته، می شناسند و کورش را چون گزنفن یونانی، یا صهیونیزم بین المللی تبلیغ می کند، قبول دارند، در حالیکه کورش به گفته علامه طباطبایی، همان ذوالقرنین پیامبر است، یا به قول رائفی پور همان حضرت ابراهیم است، به گفته من حضرت سلیمان هست، لفظ کورشی یا قریشی، نظریه رائفی پور را تایید می کند، یعنی پیامبر اسلام از نوادگان کورش، که همان حضرت ابراهیم هستند، که در بابل زندگی میکرد، اما وجود مقبره کورش که ملک سلیمان نام دارد، نظریه بنده را، بهر حال در این سالها ما نتوانستیم یک، صادق هدایت اسلامی داشته باشیم که، اخوندیسم را درست تفسیر کند، هنوز حتی بکار بردن این لفظ گناه الود است، کاری که رسانه های دشمن می کنند! تحریف خبر نیست، بلکه معکوس کردن مفهوم ان است، مثلا کلمه حکومتی ،زیاد بکار می برند، ولی طوری ان را می گویند که یعنی: بزرگترین جنایت اتفاق افتاده, و شاعر یا هنرمند حکومتی، جنایتکار ترین فرد روی زمین هست، ما باید بازسازی را از مفاهیم و: الفاظ شروع کنیم، حتی تخت جمشید یا پاسارگاد را تعمیر کنیم، و واقعیت ها را در ان نشان دهیم، خلاصه یک صادق هدایت اسلامی داشته باشیم.
