مردم ایران در طول سال، کار می کنند، پس انداز کرده، و خرج نمیکنند: تا در پایان سال، در راهپیمایی سه ماهه: بسوی بازار شرکت کنند. این راهپیمایی از اول بهمن ماه اغاز، و در پایان فروردین ماه هرسال، پایان می پذیرد. و یکی از بزرگترین راهپیمایی های جهان است، که هزاران سال قدمت دارد. ولی تا کنون کسی اقدام به ثبت ان نکرده، زیرا کاملا مردمی، سنتی و بین المللی هست. یعنی از سراسر جهان، این حرکت اغاز میشود: مسیحیان گروه اول هستند که: از شب ژانویه، با درختان کاج و بابا نوئل، سفرهای فضایی را هم آغاز می کنند: گوزن ها در فضای برفی! هدایای بابانوئل را حمل می کنند. تا در روز موعود، همه چیز آماده باشد. بچه شاد و خندان منتظر ورود آن، از پنجره های خانه خود هستند. بازار ها بدون نیاز به بازاریابی پلاستیکی! مملو از خریدار می شود. همه برای خود همه چیز را نو می کنند. حتی اگر کسی پول نداشت برای او هم می خرند. به این وسیله زمستان سرد و سیاه، با خنده و شادی پوشیده می شود. بعد چینی ها هستند: که نوروز را زودتر، جشن می گیرند زیرا چینی ها نژاد عجول هستند. کودکان آنها هم زود بدنیا می ایند و: زود هم بزرگ می شوند. در همه انها، ایرانی ها همراه انها هستند، و با شادی انها شادی می کنند. سپس نوبت فلات قاره، و حوزه تمدنی ایران می رسد. که نشانه شادی و ثروتمندی مردم، و تشکر انها از خداست. ولی دشمن مردم، اینها را نمیبیند! مردم را فقیر و غمناک تصور میکند. در هر حال، این راهپیمایی ها، از صبح زود، تا پاسی از شب ادامه دارد! هیچکس احساس خستگی نمیکند، شادمانی ها موقعیتی تکمیل میشود که: برای نماز و نیایش، به یکی از مساجد قدیمی میروند، و تشکر خدا را بجای میاورند. در هنگام نیاز هم، به امامزادگان سر میزنند، تا یاد اور شکوه و عظمت: چهارده قرن امامت، و حکمرانی علویان، و نوه های یزدگرد سوم باشند. موقعیکه گرسنه میشوند، رستورانهای ارزان قیمت، اماده پذیرایی انها است، حتی شهرداری اجازه داده: غرفه غذا در پیاده راهها باشد، و مردم در همانجا :میزنهار خود را انتخاب کنند! و به شکرانه سیر شدن خود، گربه ها، کلاغها و سگها را هم غذا بدهند. منظره زیبایی است که: مردم خودشان، بهتر از رسانه ها آن را درک می کنند. و رسانه ها از بغض شان، فقط از گرانی و نا امیدی می گویند. در حالیکه مردم حتی اگر نیاز به خرید هم نداشته باشند، در شوق و شور این راهپیمایی، سر از پا نمی شناسند. همچنان وفادار، در پیاده راه های منتهی به بازار، قدم می زنند. چهره های همه آنها شاد، و رضایت و شکر گزاری، در برق چشمانشان پیدا است. از این جا میتوان فهمید که دنیا، با دو نوع اقتصاد کاملا متضاد روبرو هست: اقتصاد فروپاشیده و نوکیسه غربی! و اقتصاد ریشه دار و 15هزار ساله شرقی. در اقتصاد نوکیسه ها هیچ چیز سرجایش نیست. همه چیز در حال فروپاشی است: مردم گرسنه اند، کارگران دائم به فکر اعتصاب، و سرمایه داران دائم به فکر اخراج هستند. بازار یابی مفهوم خود را از دست داده. و هرچه بازار یاب ها زحمت می کشند، با یک امضا ترامپ همه به: آتش تحریم می سوزند. اما اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد ریشه دار، همه چیز را بجای خود گذاشته ! مردم می دانند چگونه کار کنند، و چگونه هزینه نمایند. لذا از نظر اقتصاد دانها، مردم بیکار و بی پول هستند! در حالیکه آنها 9ماه کار می کنند، و خرج نمی کنند. و سه ماه (ترن اورد مالی) برابر با همان 12سال است. و آنها این را نمی فهمند. یا عمدا آن را نادیده گرفته، و یا آن را یک شوک اقتصادی و: موجی می دانند که از بین می رود. بله! موج آن همه بازار را تخلیه می کند. تا دوباره تولید کنندگان فرصت تولید داشته باشند. و زندگی چرخه دائمی خود را حفظ کند. لذا شما می بینید بازار ها ،سالها هستند و معماری انها بصورت سنتی هست. ولی حکومتها روز به روز ساقط می شوند. گاهی حتی کشتار وسیع، انقلاب و کودتا اتفاق می افتد. لذا می توان گفت: عکس العمل رسانه ها، بغض فروخفته اقتصاد دانان است.