خیلی ها فکر می کنند که: برانداز مثلا سلیبریتی ها هستند! یا چهار نفر که شعار می دهند. اما پشت پرده همه آنها، بانکها قرار دارند. زیرا بانکها در دوران انقلاب، توسط مردم به آتش کشیده شده بودند. و حالا نوبت انتقام بود. اولین انتقام آنها مسدود کردن :بودجه برای جنگ بود: هیچ کمکی از سوی بانکها به جبهه ها نمی شد، و برعکس در زمانی که: جبهه نیاز به پول داشت آنها اختلاس کرده، به خارج می فرستادند. سردار باقری می گوید: چقدر به بانک مرکزی رفتم، پشت در رئیس بانک مرکزی نشستم، تا برای خرید مقداری تسلیحات، ارز بگیرم ندادند! رئیس کل بانک مرکزی وقت هم، در ویدئوی که منتشر شده آن را تایید می کند. و با افتخار می گوید: ما به جنگ کمک نکردیم. بودجه هم ندادیم. در دوران سازندگی هم، بانکها موظف به تامین بودجه بودند. اما همه جا می گفتند: ما ورشکسته هستیم و نمیتوانیم. همین اواخر هم در زمینه فرزند آوری، یا تسهیلات ازدواج اصلا همکاری نمی کنند. زیرا که همه پولها را می فرستند برای: صندوق بین المللی! بطور خلاصه هر گاه رهبری شعار سال را اعلام می کرد. کاری می کردند که: دوباره آن را سال بعد تکرار کند! زیرا با عملکرد بانکی، برضد آن حرکت می کردند. مثلا اگر امسال سال کنترل تورم است. کنترل تورم مستقیما کار بانک مرکزی است. ولی درست برعکس می شد: یعنی تورم براثر افزایش نرخ سود، چند برابر شد. در اسلام، وام نداریم، خزانه نداریم، زیرا خزانه به معنی جمع اوری: طلا و مسکوکات از بازار، و محتاج کردن مردم به آن. و شما می بینید شعار بانکها کاهش حجم نقدینگی است. یعنی مردم ته جیبشان را هم باید به بانکها بدهند. و این کار با فریب جایزه دادن، و جشنواره های! مختلف انجام می شود. و مردم با جیب خالی روانه بازار می شوند. وقتی صدای مردم در می اید، آنها خوشحال می شوند. زیرا یک درجه به براندازی نزدیک شده اند. دولت مجبور می کند: بانکها وام بدهند. وام اشتغال، وام ازدواج! یعنی همه جا مردم بی پول هستند: و محتاج وام. بانکها در سه مرحله از ان، برای براندازی استفاده می کنند: ابتدا که می گویند: بودجه نداریم. دولت مثلا می گوید: پول چاپ کنید: این یعنی خزانه خالی است. و با این کار تورم را دوبرابر می کنند. در مرحله بعد می گوید: بهره باید بالا باشد! با تورم برابری کند، تا پول بانک از بین نرود. دولت می گوید: مابه التفاوت بهره را من می دهم! از کجا؟ دوباره پول چاپ می کنند. و تورم بالاتر می رود. چون: اغلب وام گیرندگان بی پول هستند، و امکان باز پرداخت وام را ندارند. لذا با جریمه و دیرکرد، آنها را راهی زندان می کند. وآنها از ترس زندان، به مصادره اموالشان رضایت می دهند. و به خیل بی خانمان ها اضافه می شوند. نارسایی های بوجود آمده را هم، به گردن دولت می اندازند: تا براندازی کامل شود. در سال تولید و اشتغال، فقط رئیس جمهور 3000واحد را، دوباره راه اندازی کرد. اولا همگی انها بدهی بانکی داشتند. پس یک پای براندازی، در توقف تولید است. ثانیا شرط راه اندازی انها هم استمهال بود. یعنی بانکها مهلت دادند. اما چه مهلتی؟ که از چاله در امدن، و به چاه افتادن هست. تولید کنندگان می دانند: این بار مرگشان حتمی است. الان زمان پایان مهلت دوساله آنها است. یعنی هرچه رئیسی کرده، باز هم به نقطه اول برمی گردد. با فرق اینکه صد میلیارد دلار! بابت این استمهال، به صندوق ذخیره ارزی بدهکار هستند. یعنی بانکها با این روش، خزانه را خالی کرده، حتی آن را بدهکار نمودند. تا هنگامیکه بانکها از بین نروند، این تورم باقی است: این همان عذابی است که خدا بشارت داده است: دو گونه عذاب : یکی بخاطر عملکرد ربوی بانکها، که جنگ با خدا است. دوم به خاطر خزانه داری، که مشمول کنز می شود:(الذین یکنزون الذهب والفضه فبشر هم بعذاب الیم) آنها را به عذاب الیم: یعنی ورشکستگی و اختلاس و تورم دچار می کند. البته مسئولین حوشبینانه انتظار دارند: که بانکها براندازی نکنند. ولی مهمترین دلیل اینکه آنها برانداز هستند: همینکه خواستار استقلال بانک مرکزی هستند. یعنی ان نظارت ولایت را هم بردارند.