فرج امام زمان به دست کیست؟
بطور کلی سه فرضیه مطرح است: فرضیه اول می گوید: به دست خدا است. اما این فرضیه در وجه عام، صحیح است یعنی همه چیز دست خداست(لاموثر فی الوجود الا الله) منطقا، وقتی همه کارها دست خدا باشد، مسئله فرج امام زمان هم در دست او ست: لذا ما دعا می کنیم: (اللهم عجل لولیک الفرج) و از خدا می خواهیم فرج امام زمان را نزدیک تر بگرداند، تا ما هم ایشان را درک کنیم. فرضیه دوم می گوید: خداوند در مورد بشر، یک استثنا قائل شده: او را جانشین خود در زمین قرار داده! لذا اختیارات و قدرت خود را هم، به او تفویض می کند(انی جاعل فی الارض خلیفه) لذا فرج امام زمان هم به دست مردم است. اینجا فرضیه مقدماتی : اراده و اختیار انسان است. همان امانتی که خدا به او داد و قبول کرد. در حالیکه کوهها از پذیرفتن آن ابا داشتند(انا عرضنا الامانت علی الجبال، فابین و حمله الانسان،) فرضیه مقدماتی دیگر این امر ان است که: انسان ها همه امپراتور کل جهان هستند. زیرا قائم مقام خدا در روی زمین است. فرضیه مقدماتی بعدی این است که خدا، امپراتوری خود خوانده یا خود محور را نمی خواهد. بلکه مطیع کامل می خواهد. به همین جهت با اینکه انسان امپراتور است، ولی باید در مقابل خدا خاشع باشد. چون کوچکترین زاویه با خدا، تولید تضاد منافع می کند. و در نهایت به جنگ با خدا منجر می شود: مانند ربا خواری! رباخواران می گویند: ربا خواری هم یک شغل است! اما خداوند می گوید: خرید و فروش و مکاسب، حلال ولی رباخواری حرام(اخل الله البیع و حرمالربا). زیرا شغل محسوب نمی شود. چون انسان از دسترنج خود سود نمی برد، بلکه دسترنج دیگران را تصاحب می کند. در نهایت کسانیکه رباخواری را توجیه اقتصادی و علمی بکنند، در حکم محاربه با خدا هستند. و در این فتوا فرقی بین: مقام دولتی یا نهاد و ارگان با اشخاص وجود ندارد. یعنی بانک مرکزی که: مرکز رباخواری در ایران است، یک موسسه ضد خدایی هست و باید منهدم شود. زیرا دو تکلیف اساسی را، بدون قانون مصوب، انجام می دهد: یعنی از اهداف خود دور شده است: یکی اینکه بهره ها را بالا می برد. دوم اینکه مسکوکات(زر وسیم) را در خزانه جمع می کند. که مشمول( ایه والذین یکنزون) می شود. چون قصد تقسیم آنها را ندارد، پس مرتد فطری است: زیرا که با خدا در حال جنگ است. و برهمه مسلمین واجب است: آنجا را تخریب و اموال آن را، بین مردم تقسیم کنند. تا هنگامیکه این کار نشده، یعنی مردم در صف مبارزه با خدا هستند! واگر ولی او هم ظهور کند، با او هم جنگ می کنند. ولذا فرج حاصل نشده است. پس در اینجا فرج یعنی: زمینه ظهور و آمادگی مردم . اما در فرضیه سوم گفته میشود که: به دست خود امام زمان هست: مثلا وقتی می گوییم: عجل علی ظهورک: در واقع ایشان را خطاب قرار داده، بدون توجه به مشیت الهی، و زمینه سازی مردم، از او می خواهیم زودتر خود را به ما نشان دهد. علاوه براین ، مردم باید توجه کنند: که قیام مهدی عج یک قیام قبیله ای، قومی یا فردی نیست. بلکه باید همه جهان را تحت پوشش قرار دهد. لذا جهان باید زبان عربی (قرانی) را بداند. شیعه را بشناسد. و مولفه آن را به درستی درک کند. والا اگر به همین منوال باشد، که در عصر ارتباطات فضایی، و انفجار اطلاعات زمینی! هنوز فقط صد میلیون شیعه وجود دارد، موضوع را منتفی می کند. زیرا اما عصر وقتی ظهور می فرمایند: به زبان عربی فصیح سخن می گویند: و به المان های شیعه استناد می کنند: لذا اگر مردم آنها را نشنانسد، از خود می پرسند: او چه می گوید؟ لذا مهمترین مانع ظهور و فرج امام زمان، علما هستند. که به وظیفه تبلیغی خود، برای شناساندن شیعه عمل نمی کنند. آنها به بهانه وحدت! حقایق شیعه را کتمان می کنند، و یا آن را نمی گویند. در حالیکه شیعه باید مانند فاطمه زهرا سلام الله، لحن صریح و کوبنده داشته : تا پای جان از علی بگوید. لذا دسته دوم تساهل گران هستند. کسانیکه حاضر نیستند: از شیعه بگویند و یا از شیعه بشنوند.