ایران در گذشته امپراتوری: یکتای جهان بوده، الان هم هست و خواهد بود. اما تحلیل آن از زبان دشمنان، طور دیگری است. دوستان نادان هم برای اثبات حقانیت خود، به نظر آنان! اقتدا می کنند. مثلا یونانی ها که با ایران در جنگ بودند، یا رومیها، چه روایتی خواهند کرد. که ما هم به استناد مثلا هردودوت یونانی، تاریخ خود را بنویسیم! طبیعی است دشمنی که نمی خواهد: سر به تن ما باشد، در تاریخ نویسی هم انتقام خود را می گیرد. لذا کسانیکه از روی نوشته دشمنان، برای ما تاریخ نوشتند، جاسوس هستند. و نباید حرف انها را پذیرفت. مثلا ارسطو همجنس باز بود، و اناتولی ان موقع یا روم شرقی، تابع ایران بود. و به دستور قانون شاهد او را اعدام کردند. و او چنان کینه ای از دولت ایران به دل گرفت، که رایگان به اسکندر تدریس کرد. و او را به جنگ با ایران ترغیب نمود که: نتیجه آن آتش زدن تخت جمشید بود. آیا استناد به نظر چنین کسی متقن است؟ تاچه رسد که او را استاد مسلم! بدانیم و غیر او فکر نکنیم. لذا تاریخ ایران همیشه تاریخ ابر قدرتی بوده. زیرا ایران همه کشورها را تحت سلطه داشت.آن کشورها برای خود شاه یا فرمانروا داشتند. لذا با قبول شاه یا فرمانروایی آنان، مرکزیت را شاهنشاه می گفتند: یعنی شاه همه این شاهها. که البته کلمه شاه ابتدا شاخ بوده. لذا حکومت هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بصورت شاهنشاهی بود. اما با ورود اسلام به ایران، دوره ساسانیان تمام شد. یزد گرد سوم آخرین پادشاه ساسانی، شکست خورد و به آسیابانی پناه برد، که بعد او را به تحریک مزدکیان کشتند. دختران او هم اسیر شده و به مدینه برده، و در کمپ اسرا نگهداری می کردند. که خبر به حضرت علی ع رسید. برای دلجویی از انان رفت. برعمر هم پرخاش کرد که: چرا آنها را اسیر کرده است. بعد از آن به سراغ دختران رفت و: با زبان فارسی با آنان صحبت کرد، و از انان برای پسران خود خواستگاری نمود. که شهربانو، امام حسین ع را انتخاب کرد و ان دیگری محمد حنفیه. و لذا حکومت ساسانیان به علویان منتقل شد. زیرا امام سجاد که از مادر ایرانی بدنیا امده است، در واقع از سوی پدری نوه حضرت علی ع، و از سوی مادری نوه یزگرد سوم، آخرین شاهنشاه ساسانی هست. و چون در عاشورا اغلب نوادگان حضرت علی ع شهید شدند، نسل جدید از امام سجاد ادامه پیدا کرده است. پس سلسله سادات یا علویان، وارث اصلی امپراتوری ساسانیان هستند، که بخوبی ان را تا امروز حفظ کرده اند. اکنون جمعیت سادات حسینی یا علویان(فرزندان امام سجاد به بعد) به سیصد میلیون نفر می رسد، که آن را تفسیر سوره کوثر نیز می دانند. واین سیصد میلیون نفر، در سراسر جهان پراکنده اند. و مدیران رسمی و واقعی مردم هستند. مثلا در زمان قاجار قدرت واقعی، در دست سید علی حسینی ملقب به میرزای شیرازی بود. اکنون نیز قدرت در دست سیدعلی حسینی سیستانی و سید علی حسینی خامنه ای است. میرزای شیرازی با یک جمله کوتاه بنام فتوا، بریتانیای کبیر را در هم شکست. حتی دربار قاجار را هم تعطیل کرد.(واقعه رژی).در زمان رضاشاه هم قدرت واقعی در دست سید حسن مدرس بود. روسیه بعد از فتح آذربایجان، قانون کاپیتولاسیون را به مجلس ایران داد. و تهدید کرد که آگر ان را امضا نکنند، کل مجلس را قتل عام کند. مدرس پشت تریبون قرار گرفت و گفت: حالا که قرار است کشته شویم، چرا بی ابرو شویم؟ و نگذاشت قانون تصویب شود. و مردم هم با قتل گریبایدوف، روسیه را عقب راندند. در زمان محمدرضا شاه هم کاپیتولاسیون آمریکایی، توسط حسنعلی منصور نخست وزیر وقت به مجلس رفت و تصویب شد. و هنوز هم در مجلس لغو نشده است. البته امام خمینی سعی زیادی کرد، حتی نواب صفوی، حسنعلی منصور را ترور کرد. ولی لغو آن فقط در حد شعار باقی ماند. و هنوز ایران نمی تواند انتقام سردار سلیمانی را از ترامپ بگیرد. و می گوید: باید همان آمریکا به جرم او رسیدگی شود. از همین منظر، آمریکایی ها در ایران نفوذ دارند،